فاطمه شعبانی :دیگر مثل چند سال قبل نیست که
تلویزیون بود و 2 شبکه که هفته ای یک بار سریال پخش میکرد و مردم با عشق و علاقه
مینشستند و سریال را هرکیفیتی دنبال میکردند. با گسترش شبکههای تلویزیونی و ماهواره ای، مخاطب سخت پسند شده است. یک سریال
وقتی ساخته وپخش میشود باید آنقدر گیرایی داشته باشد که شما را به پای سریال بنشاند.
تجربه نشان داده است اغلب سریالهای تاریخی خوشساخت این قابلیت را دارند که مخاطب
بالایی را جذب کنند. با « مجید مولایی» تهیه کننده بانوی عمارت درباره دشواری های ساخت
و امکان ارزآوری سریالهای تاریخی گفتگو کردیم.
هرچند بانوی عمارت سریال تاریخی نبود اما داستان سریال دریک مقطع
خاص از تاریخ اتفاق میافتاد، وقتی تصمیم به ساخت این سریال گرفتید چقدر به
موفقیتش ایمان داشتید؟
این طرح اولین بار در شبکه 4 به صورت
تله تئاتر مطرح و 3-4 قستمتش نوشته شده بود، کاری فرهنگی با مخاطب خاص اما وقتی به
دست من رسید تصمیم گرفتم برای شبکه 3 با
رویکرد قصه محور و مخاطب پسند بسازم، در نتیجه شروع کردیم با فیلمنامه نویس به
بحث و گفتمان و تعدیل طرح که قریب به 2
سال طول کشید. هردو رویکردمان این بود که به شدت قصه محور و و برای مخاطب جذاب
باشد. تقریبا هرکس فیلمنامه را میخواند- من با چند کارگردان دیگر هم صحبت کرده
بودم- معتقد بود این سریال به شدت سریال جذابی خواهد بود و تماشاچی را تا آخر به
دنبالش خواهد برد. البته کارگردانی خوب
آقای« حمیدنژا» هم خیلی به خوب درآمدن سکانس ها و صحنه ها کمک کرد. دقت کرده باشید
عمدهترین جذابیت سریال و مخاطب پسند بودنش قصه بود که ما را با سوالات جدید روبرو
میکرد، سوالات را پاسخ میداد و برای پاسخ سوالات جدید مخاطب باید صبر میکرد تا
قسمت بعد ببیند. این کشمکش و تعدیل و ساختار به نظرم عناصر جذاب سریال بود.
دلیل رویکرد مردم به سریالهای
تاریخی چی است؟ نوستالژی است یا دلایل دیگر ؟
ویژگی ما ایرانی ها این است که زیاد
در گذشته زندگی میکنیم و حس نوستالژی داریم. بیشتر دوست داریم به گذشته رجوع
کنیم. تمام پدر و مادرهای ما افسوس گذشته را میخورند و وقتی صحبت از روزهای خوش
است، همه گذشته را حواله میدهند؛ دلایل جامعه شناسی اش را نمیدانم، بعضی معتقدند
چون ایرانی ها آینده روشنی برای خودشان نمیتوانند ترسیم کنند یا تفکری ندارند
همیشه گذشته ای که اتفاق افتاده است را انتخاب میکنند. نوستالژی دارند. از طرفی
فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی ما در گذشته تبلور بیشتری داشته است به هرحال ما
مناسبتهای فرهنگی داریم که از خودمان و از وجودمان است؛ ارتباط خانواده ها،
مناسبات زن و شوهری و همسرداری روابط بین برادر و خواهر و پدر و فرزند تمام اینها در
گذشته ساختار و چهار چوبی داشته که با فرهنگ بومیمان که ترکیبی از فرهنگ ایرانی-
دینی است تلفیق شده و شرایط خاصی را به وجود آورده است،به مرور زمان با پیشرفت
تکنولوژی کمی این مناسبات کم رنگ شده است. مردم و حتی جوانهای ما این نوستالژی را
دوست دارند. وقتی به گذشته برمیگردیم، و فرهنگ و مناسبات خوب تعریف میشود و یک
حس نوستالژی، یکجور حسرت با خودش دارد که مخاطب این را دوست دارد. وقتی این فضا را
میبیند به شدت برایش جذاب است. خیلیها به منمیگفتند: چقدر خوب است کاش ما آن
زمان به دنیا آمده بودیم کاش آن زمان زندگی میکردیم.انگار آن مناسبات را بیشتر
می پسندند و بیشتر دوست دارند شاید این یکی از دلایل جذابیت سریال است.
باتوجه وجود همسایه هایی با
فرهنگ مشابه ما و داشتن نقاط مشترک فرهنگی٬ آیا نمیشود از سریالهای تاریخی به عنوان یکی از گزینه های ارز
آوری برای کشور استفاده کرد؟اصلا مابا این رویکرد سریال میسازیم یا خیر؟
شاید من نتوانم جواب دقیقی به این
سوال بدهم، کسی باید جواب بدهد که تحقیقات مبسوط کرده باشد و از ذائقه مخاطب
کشورهای اطراف و نوع نگاهشان باخبر باشد. من فکر میکنم حتما این اتفاق میتواند
بیفتد اما تیمی باید تحقیق کند و ذائقه مخاطب را بشناسد و ببیند ما چقدر باید در
ساخت سریال مناسبات، نوع موسیقی و نوع پوشش را رعایت کنیم. ما در این زمینه کار
نکردیم وگرنه ما از لحاظ تکنیکی و تخصصی نیروهای توانمندی چه در زمینه گریم،
فیلمبرداری و دکور داریم. بسیاری از نیروهای ما به کشورهای اطراف چه عربی چه ترکیه
میروند ما از خیلیها پیشرفتهتریم. چه از لحاظ کارگردانی، متن ونگارش درمقایسه
با خیلی از کشورهای اطراف رشد بهتری کرده ایم. اینکه کسی بتواند مجموعه ای برنامه
ریزی کند و با هدف ارزآوری سریال تولید کند حتما شدنی است. بعد از پخش سریال بانوی
عمارت از سفارت روسیه با من تماس گرفتند گویا خانم سفیر سریال را دیده و پسندیده
است و دارند کارهای خرید سریال را انجام میدهند.
کشورهایی مثل کره جنوبی و ژاپن
با ساخت سریالهای تاریخی درجذب مخاطب- وطنی و غیر وطنی- بسیار موفق بوده اند،
درکشور ما هم هربار کارتاریخی خوب ساخته شده مورد اقبال مردم قرار گرفته است اما
چرا تهیهکننده ها کمتر به سمت ساخت این سریالها میروند؟ دلیلش مربوط به هزینه بالا است یا
موضوع چیز دیگری است؟
من در مورد صداوسیما میگویم- کاری به
سریالهای سینمای خانگی ندارم- چون هزینه ساخت سریالهای تاریخی از سریالهای معمولی
بیشتر است و به عنوان سریالهای الف فاخر یا ویژه تعبیر میشود. در این سالها اعضای شورا و آنهاییکه فیلمنامه
ها را تصویب میکردند، بیشتر به سبب اختصاص بودجه بیشتر،رویکرد سیاسی حاکمیتی
داشته اند و خیلی علاقه مند بودند که این سریالها رویکردسیاسی خاصی را پشتیبانی و در
این مسیرحرکت کند. این نگاه خاص باعث جهتدار شدن فیلمنامه ها و در نتیجه عدم
موفقیت در عرضه این سریالها در فضای بیرون از کشورشد. ضمن اینکه ما بخش عرضه خوبی
چه در حوزه سریال چه در حوزه صدا و سیما نداریم. بخش بین الملل فعالی که بتوانند
عرضه خوب، بسته بندی و تبلیغ خوب کنند وجود ندارد یا جدی گرفته نشده است. در نتیجه
تمام این سالها صرفا بعضی از سریالهای دینی چون « یوسف پیامبر» توانست در خارج از
کشور برای تلویزیون ها و شبکه های خصوصی جذابیت داشته باشد و در سریالهای دیگر موفق
نشدیم. بیشترین مشکل روی این رویکرد است. ما در « بانوی عمارت» کمی متفاوتتر عمل
کردیم. با تغییر مدیریتها آن اعمال نظری که معمولا در سریالهای دیگر اتفاق میافتد
در این سریال اتفاق نیفتاد و مقداری هم سازمان به ما اعتماد داشت. رویکرد ما قصه و
الویت دادن به قصه و بخش سرگرمی بود، به همین دلیل مسائل تاریخی در بک گراند و در
حاشیه قرارگرفت. برایمان مهم بود که بتوانیم یک قصه جذاب و گرمی را تعریف کنیم و
از مسائل سیاسی و اتفاقات تاریخی مقداری که قصه نیاز دارد، عاریه بگیریم و استفاده
بکنیم؛ این تفاوتی است که بانوی عمارت با سریالهای تاریخی دیگر دارد. اعتقاد شخصی
من است که تمام موضوعات تاریخیما جذاب هستند اما مثلا سریال معمای شاه- به دلیل
همان رویکرد- به نظرم سریال موفقی نیست وگرنه میشود درباره دوران پهلوی، سریال به شدت جذابی ساخت که روایت تاریخی هم داشته باشد و بتواند در نهایت همه اهدافی را که به دنبالش هستیم با آن سریال به دست بیاوریم .
مشکلات پیش روی تهیه کنندگان در
ساخت سریالهای تاریخی چی است؟
یکی از مهمترین مشکلات هزینه بالاتری این
سریالها به نسبت بقیه سریالها است. همچنین تولید سختتر، تخصص، شرایط و امکاناتی
که باید وجود داشته باشد را هم اضافه کنید. در هر حال ،ما شهرک خیلی قَدَری و دکورهای
خیلیخوبی در این زمینه نداریم. سازمان صدا و سیما آنقدر شرایط مالی خوبی ندارد که
در سال بتواند چند کار تولید کند. از طرف دیگر آن نگاه و رویکرد خاصکه مخاطب گریز
است، نگاههایی که گاه با مستندات است و گاهی با واقعیتهای تاریخی هماهنگ نیست، همه
اینها دست به دست هم داده است تا ما نتوانیم در حوزه تاریخی در تلویزیون گامهای
بلند برداریم اما به شدت معتقد هستم اگر مدیرت فرهنگی درستی باشد این سریالها قادر
هستند پول خودشان را برگردانند و حتی ارز بیاورند. در سریالهای معاصر ما ،بحث حجاب و
چیزهای دیگر مطرح است که باعث میشود در کشورهای دیگر قصه های روز جذابیت نداشته
باشد اما مناسبات فرهنگی قاجار و پهلوی اول به دلیل پوششیکه در واقعیت وجودداشته
میتواند به مستند کردن قصه کمک کند و مانعی برای صادرات و فروش و ارزآوریاش
نباشد. ضمن اینکه بخشمهماش عدماعتمادی است که مدیرها دارند؛ خود مدیرها پلن کار
و استراتژی برای اینکارها ندارند؛ خیلی گرایش دینی دارند، من به شدت اعتقاد دارم
که میشود کارهای دینی انجام داد اما کنار کارهایدینی، کارهای ایرانی تر با
فرهنگ ایرانی اسلامیکار بکنیم و هرجا هم رفتیم جواب گرفتیم؛
نمونه اش شبدهم آقای فتحی.
همه کارهایی که نگاه دینی- ایرانی داشت،ه پاسخ
داده و جوابگرفته و مخاطب دوست داشته است. ترکیب مذهب با فرهنگ خودمان. من
بیشترین مشکل را در استراتژی فرهنگی مدیران صداوسیما میدانم. اگر نگاه و
رویکردشان را عوضکنند میتوانیم سریالهای پرمخاطب بسازیم که بازارهای لااقل اطراف
را هم به دست بیاورد و درآمدزایی کند. سریالهایی مثل بانوی عمارت- با جذب مخاطب
بالا- درعمل به جای اینکه از تلویزیون بودجه گرفته باشد به دلیل رقم آگهی هایی که در
زمان پخش سریال میگیرد، سود داشته است.